به گزارش مشرق، وبگاه «وار آن راکز» در گزارشی تحلیلی تحت عنوان «موارد عدم اعتماد بین ایران و آمریکا» نوشت: اگر میخواهید به عمق اختلاف و بیاعتمادی ایران و آمریکا پی ببرید،کافی است 4 موضوع را در فضای مجازی جستجو کنید که به ترتیب اولویت هنگام تفحص در موتورهای جستجوی اینترنتی نام «دکتر محمد مصدق» ، بحران گروگانگیری ، حمایت آمریکا از عراق در جنگ علیه ایران و سقوط ایرباس خطوط هواپیمایی ایران از آن جمله می باشند.
*ماجرای کودتا علیه محمد مصدق
این وبگاه تحلیلی در ادامه به جزییات هرکدام از این رویدادها پرداخته و درباره دکتر محمد مصدق نوشت: در اولین جستجو به نام محمد مصدق که در ملی کردن نفت ایران سهم داشت بر میخورید که با تلاشهایش در مجامع بینالمللی نفت ایران ملی شد . به دنبال این جریان سازما سیا و دستگاه اطلاعاتی انگلیس با برپایی مرکز فرماندهی کودتا در سفارت آمریکا در تهران و در اوت سال 1953 او را از قدرت پایین آوردند. بعد از آن آمریکا و انگلیس پادشاهی را تحت سلطنت «محمد رضا پهلوی» ادامه دادند . آمریکا با حمایت محمد رضا شاه پهلوی و آموزش ساواک ، او را مبدل به ستونهای سلطه خود در منطقه به ویژه در دولت «ریچارد نیکسون» کرد و نیکسون نیز با فروش یک راکتور هستهای و تجهیزات پیشرفته نظامی در قبال دلارهای نفتی او را مجهز کرد اما شاه مسیر فساد و خودکامگی را در پیش گرفت. با وقوع ناآرامیها در ایران «جیمی کارتر» رییس جمهور وقت آمریکا به ایران رفت و این کشور را «جزیره ثبات» در منطقه نامید اما کمتر از یک سال با سقوط سلطه پهلوی دانشجویان ایرانی سفارت آمریکا در تهران را اشغال کردند.
*جریان گروگانگیری
این بحران در سالهای 1979 میلادی رخ داد و تا سال 1981 طول کشید و در جریان آن 52 نفر آمریکایی 444 روز در ایران گروگان گرفته شدند. این جریان به دلیل ارائه مجوز ورود شاه به آمریکا صورت گرفت و دانشجویان خواهان بازگشت شاه به ایران بودند و آمریکا را شریک شاه در جنایات نام نهادند. البته آنها به دنبال این ماجرا نگران وقوع کودتای دیگری بودند.بعد از این حادثه آمریکا مبدل به «شیطان بزرگ» و سفارتخانه این کشور «لانه جاسوسی» نام گرفت.
آمریکا این ماجرا را تخلف قوانین بینالمللی نامید و روابط دیپلماتیک بین 2 کشور قطع شد و بعد از گذشت مدتها این 2 کشور بابت مذاکرات هستهای گفتگوهای رسمی را از سر گرفتند.البته تماسهای غیر رسمی بین ایران و آمریکا در زمان دولت ریگان و سفر «مک فارلین» به تهران رخ داد و بین تهران و واشنگتن در زمینه افغانستان نیز در سال 2001 همکاری صورت گرفت اما «جورج بوش» رییس جمهور وقت آمریکا در سال 2002 ایران را «محور شرارت» نام نهاد.
*حمایت آمریکا از عراق در نبرد علیه ایران
سومین رویداد که کمتر هم اینک بدان اشاره میشود و البته تاسفبار است «حمایت آمریکا از «صدام حسین» رییس جمهور وقت عراق در حمله نظامی به ایران» بود. صدام حسین به دنبال ناآرامیها در ایران با سو استفاده از خلا ایجاد شده برای سلطه بر منطقه نبردی 8 ساله را آغاز کرد. در این بین کارتر رییس جمهور آمریکا ایده حمایت از عراق را داشت البته آنرا اجرایی نکرد اما دولت ریگان با احتیاط کمتر «دانلد رامسفلد» وزیر دفاع خود را در سالهای 1983 و 1984 به عراق فرستاد و نام این کشور را از کشورهای حامی تروریست برداشت و سیلی از فنآوریهای 2 منظوره به عراق ارسال شد و دلالان اسلحه به این کشور سلاح فرستادند. کمکهای چند میلیارد دلاری شامل بمبهای خوشهای و شیمیایی به ایران برای استفاده علیه ایران داده شد و در کنار آن بالگردهای نظامی، دادههای اطلاعاتی و راهبردی و آموزش نظامی به ارتش صدام حسین اهدا گردید. آمریکا حتی پا را فراتر گذاشته و در سال 1984 قطعنامه سازمان ملل متحد در محکومیت بکارگیری سلاحهای شیمیایی علیه ایران را ملغی اعلام کرد. این در حالی بود که عراق در نبرد علیه ایران یکصد هزار سلاح شیمیایی بکار برد .در این جریان ایران مقابله به مثل نکرد و حتی بکارگیری این سلاحها را خلاف شریعت اسلام نامید همانطور که هم اینک بکار گیری سلاحهای هستهای را ممنوع اعلام کرده است.
این رویداد را کمتر آمریکایی به یاد دارد و بسیاری در ایران ناراحتی جسمی و روحی این مسئله را به خاطر دارند. جورج دابلیو بوش در سال 1989 امنیت خلیج فارس را در مسیر منافع ملی آمریکا نام نهاد و خواهان ادامه روابط حسنه با عراق شد. اما 10 ماه بعد عراق به کویت حمله کرد.
*ماجرای ایرباس 655 ایران
آخرین ماجرا مربوط به 3 جولای 1988 و چند ماه قبل از آتشبس بین ایران و عراق بود که ناو آمریکایی «یواساس وینسنس» یک هواپیمای مسافربری ایران را با شماره پرواز 655 که عازم دوبی بود با 290 مسافر که اکثرا ایرانی بودند در خلیج فارس سرنگون ساخت .این هواپیما در فضای آسمان ایران بود .آمریکا در توجیه این اقدام اعلام کرد که هواپیمای مسافربری را با یک جنگنده اف 14 ایرانی اشتباه گرفته بود. اما ایران این اقدام آمریکا را یک عمل جنگی و خصمانه نام نهاد.
آمریکا 8 سال بعد و به دنبال صدور حکم دادگاه بینالمللی 131.6 میلیون دلار به ایران پرداخت کرد .این کشور در این باره اظهار تاسف کرد اما هرگز گناه خود را نپذیرفته و معذرت خواهی نکرد. در عوض در سال 1988 و در جریان رقابتهای انتخاباتی جورج دابلیو بوش گفت:«من هرگز از ایران بابت این مسئله عذر خواهی نمیکنم. من اهمیتی به واقعیت این ماجرا نمیدهم .من از جانب آمریکا عذرخواهی نخواهم کرد.» این ماجراها دقیقا مغایر با عملکرد آمریکا در ماجرای سقوط هواپیمای مسافربری مالزی بر فراز اوکراین با گذشت 26 سال و اندی بعد بود.
*نتیجهگیری
در انتهای این گزارش عبرت آموز آمده است: این موارد نشان دهنده عمق بیاعتمادی و خصومت ایرانیان نسبت به آمریکا و تاکید بر دلایل آن به ویژه در بین نسل مسنتر ایرانیان دارد.اما بیش از نیمی از جمعیت ایرانیان و آمریکاییها اینک زیر 35 سال هستند و کمتر این حوادث را به خاطر میآورند. شاید جوانان کنونی با درک بهتر از اوضاع و شرایط در پی رابطه بهتر با هم باشند.مذاکرات هستهای جاری جایگاهی خوب برای آغاز این مسیر و البته برای جوانان فعال در عرصه فضای مجازی است.
*ماجرای کودتا علیه محمد مصدق
این وبگاه تحلیلی در ادامه به جزییات هرکدام از این رویدادها پرداخته و درباره دکتر محمد مصدق نوشت: در اولین جستجو به نام محمد مصدق که در ملی کردن نفت ایران سهم داشت بر میخورید که با تلاشهایش در مجامع بینالمللی نفت ایران ملی شد . به دنبال این جریان سازما سیا و دستگاه اطلاعاتی انگلیس با برپایی مرکز فرماندهی کودتا در سفارت آمریکا در تهران و در اوت سال 1953 او را از قدرت پایین آوردند. بعد از آن آمریکا و انگلیس پادشاهی را تحت سلطنت «محمد رضا پهلوی» ادامه دادند . آمریکا با حمایت محمد رضا شاه پهلوی و آموزش ساواک ، او را مبدل به ستونهای سلطه خود در منطقه به ویژه در دولت «ریچارد نیکسون» کرد و نیکسون نیز با فروش یک راکتور هستهای و تجهیزات پیشرفته نظامی در قبال دلارهای نفتی او را مجهز کرد اما شاه مسیر فساد و خودکامگی را در پیش گرفت. با وقوع ناآرامیها در ایران «جیمی کارتر» رییس جمهور وقت آمریکا به ایران رفت و این کشور را «جزیره ثبات» در منطقه نامید اما کمتر از یک سال با سقوط سلطه پهلوی دانشجویان ایرانی سفارت آمریکا در تهران را اشغال کردند.
*جریان گروگانگیری
این بحران در سالهای 1979 میلادی رخ داد و تا سال 1981 طول کشید و در جریان آن 52 نفر آمریکایی 444 روز در ایران گروگان گرفته شدند. این جریان به دلیل ارائه مجوز ورود شاه به آمریکا صورت گرفت و دانشجویان خواهان بازگشت شاه به ایران بودند و آمریکا را شریک شاه در جنایات نام نهادند. البته آنها به دنبال این ماجرا نگران وقوع کودتای دیگری بودند.بعد از این حادثه آمریکا مبدل به «شیطان بزرگ» و سفارتخانه این کشور «لانه جاسوسی» نام گرفت.
آمریکا این ماجرا را تخلف قوانین بینالمللی نامید و روابط دیپلماتیک بین 2 کشور قطع شد و بعد از گذشت مدتها این 2 کشور بابت مذاکرات هستهای گفتگوهای رسمی را از سر گرفتند.البته تماسهای غیر رسمی بین ایران و آمریکا در زمان دولت ریگان و سفر «مک فارلین» به تهران رخ داد و بین تهران و واشنگتن در زمینه افغانستان نیز در سال 2001 همکاری صورت گرفت اما «جورج بوش» رییس جمهور وقت آمریکا در سال 2002 ایران را «محور شرارت» نام نهاد.
*حمایت آمریکا از عراق در نبرد علیه ایران
سومین رویداد که کمتر هم اینک بدان اشاره میشود و البته تاسفبار است «حمایت آمریکا از «صدام حسین» رییس جمهور وقت عراق در حمله نظامی به ایران» بود. صدام حسین به دنبال ناآرامیها در ایران با سو استفاده از خلا ایجاد شده برای سلطه بر منطقه نبردی 8 ساله را آغاز کرد. در این بین کارتر رییس جمهور آمریکا ایده حمایت از عراق را داشت البته آنرا اجرایی نکرد اما دولت ریگان با احتیاط کمتر «دانلد رامسفلد» وزیر دفاع خود را در سالهای 1983 و 1984 به عراق فرستاد و نام این کشور را از کشورهای حامی تروریست برداشت و سیلی از فنآوریهای 2 منظوره به عراق ارسال شد و دلالان اسلحه به این کشور سلاح فرستادند. کمکهای چند میلیارد دلاری شامل بمبهای خوشهای و شیمیایی به ایران برای استفاده علیه ایران داده شد و در کنار آن بالگردهای نظامی، دادههای اطلاعاتی و راهبردی و آموزش نظامی به ارتش صدام حسین اهدا گردید. آمریکا حتی پا را فراتر گذاشته و در سال 1984 قطعنامه سازمان ملل متحد در محکومیت بکارگیری سلاحهای شیمیایی علیه ایران را ملغی اعلام کرد. این در حالی بود که عراق در نبرد علیه ایران یکصد هزار سلاح شیمیایی بکار برد .در این جریان ایران مقابله به مثل نکرد و حتی بکارگیری این سلاحها را خلاف شریعت اسلام نامید همانطور که هم اینک بکار گیری سلاحهای هستهای را ممنوع اعلام کرده است.
این رویداد را کمتر آمریکایی به یاد دارد و بسیاری در ایران ناراحتی جسمی و روحی این مسئله را به خاطر دارند. جورج دابلیو بوش در سال 1989 امنیت خلیج فارس را در مسیر منافع ملی آمریکا نام نهاد و خواهان ادامه روابط حسنه با عراق شد. اما 10 ماه بعد عراق به کویت حمله کرد.
*ماجرای ایرباس 655 ایران
آخرین ماجرا مربوط به 3 جولای 1988 و چند ماه قبل از آتشبس بین ایران و عراق بود که ناو آمریکایی «یواساس وینسنس» یک هواپیمای مسافربری ایران را با شماره پرواز 655 که عازم دوبی بود با 290 مسافر که اکثرا ایرانی بودند در خلیج فارس سرنگون ساخت .این هواپیما در فضای آسمان ایران بود .آمریکا در توجیه این اقدام اعلام کرد که هواپیمای مسافربری را با یک جنگنده اف 14 ایرانی اشتباه گرفته بود. اما ایران این اقدام آمریکا را یک عمل جنگی و خصمانه نام نهاد.
آمریکا 8 سال بعد و به دنبال صدور حکم دادگاه بینالمللی 131.6 میلیون دلار به ایران پرداخت کرد .این کشور در این باره اظهار تاسف کرد اما هرگز گناه خود را نپذیرفته و معذرت خواهی نکرد. در عوض در سال 1988 و در جریان رقابتهای انتخاباتی جورج دابلیو بوش گفت:«من هرگز از ایران بابت این مسئله عذر خواهی نمیکنم. من اهمیتی به واقعیت این ماجرا نمیدهم .من از جانب آمریکا عذرخواهی نخواهم کرد.» این ماجراها دقیقا مغایر با عملکرد آمریکا در ماجرای سقوط هواپیمای مسافربری مالزی بر فراز اوکراین با گذشت 26 سال و اندی بعد بود.
*نتیجهگیری
در انتهای این گزارش عبرت آموز آمده است: این موارد نشان دهنده عمق بیاعتمادی و خصومت ایرانیان نسبت به آمریکا و تاکید بر دلایل آن به ویژه در بین نسل مسنتر ایرانیان دارد.اما بیش از نیمی از جمعیت ایرانیان و آمریکاییها اینک زیر 35 سال هستند و کمتر این حوادث را به خاطر میآورند. شاید جوانان کنونی با درک بهتر از اوضاع و شرایط در پی رابطه بهتر با هم باشند.مذاکرات هستهای جاری جایگاهی خوب برای آغاز این مسیر و البته برای جوانان فعال در عرصه فضای مجازی است.